براساس این شاخص میتوان تشخیص داد چند درصد از جمعیت کشور قادرند کالاهای اساسی مورد نیاز خود را تأمین کنند و حتی اگر امکان تأمین آن را دارند در چه سطح و با چه کیفیتی این اقلام قابل تهیه است.
افزایش شاخص شکاف درآمد هشداری است که بیانگر اتخاذ و اجرای یک سیاست نادرست است که لزوم بازنگری و تجدید نظر را بهوجود می آورد.
حال دررابطه با وضعیت کنونی کشور از نظر شاخص شکاف درآمد میتوان گفت آنچه اکنون رخ داده در طول تاریخ بیسابقه بوده است.
این میزان از اختلاف درآمد بین آحاد مردم منجر به فاصله غیرقابل قبول خانوارهای دهک پایین با دهکهای بالا شده است.بر اساس آنچه دستگاههای رسمی و اقتصاددانان مستقل در تهران برآورد کردهاند برای تأمین زندگی با هدف رفع نیازهای سلامتی، آموزشی و خوراک در حد ضرورت برای یک خانوار 5/4 نفره به 8 میلیون تومان درآمد احتیاج است. رقمی که معادل نصف حداقل حقوق کارگران و اکثر کارمندان است. این یعنی درآمد کمتر از 8 میلیون تومان خانوادهها را در تأمین نیازهای اولیه زندگی با مشکل رو به رو میکند.
در این شرایط اگر خانوارها پسانداز داشته باشند از آن استفاده میکنند در غیر این صورت کالاهای سرمایهای خود را میفروشند تا به نیازهایشان پاسخ دهند. حال مسأله اینجاست که خانوارها پس از عبور از این مرحله با وضعیت نابسامانی مواجه میشوند که میتواند تبعات اجتماعی و سیاسی در پی داشته باشد و منجر به برهم خوردن نظم عمومی بشود. باید مراقبت کرد تا جامعه به این مرحله نزدیک نشود و متأسفانه باید گفت شکاف عمیق میان درآمد و هزینه اکنون در جامعه ایران به مرحله هشدار بلند نزدیک شده است. در علتیابی موضوع میتوان گفت سیاستهای اعمال شده نادرست یا اجرای نادرست سیاستهای مناسب بسیار قابل تأمل است. از اهم این سیاستها میتوان به نظام برخورد با کرونا اشاره کرد. از افراد خواسته شد در خانه بمانند در حالی که فقط کارمندان از تأمین درآمدشان مطمئن بودند اما کارگران روزمزد و کسب و کارهای جزئی و بیکاران در وضعیت اسفناکی قرار گرفتند. متأسفانه در چنین شرایطی پرداختهای یارانهها هم جزئی و غیرهدفمند است و نمیتواند مؤثر واقع شود. البته این موضوع از کمبود منابع در کشور ناشی نمیشود بلکه برآمده از توزیع ناعادلانه درآمد است.اکنون دهکهای ضعیف درآمدی یک پانزدهم دهکهای قوی درآمد ندارد ازنظر ثروت هم این نسبت به یک به صد رسیده است.در واقع جمعیت 10 درصدی ثروتمندان جامعه بیش از 95 درصد منابع را در اختیار دارند. ثروت بهدست آمده توسط برخی از این افراد هم ناشی از سوء استفاده از موقعیت، ارتباطات، رانت و فساد حاصل شده است.رفع این معضل از دو روش محقق میشود؛ یا باید اقتصادی طراحی کرد که با شرط منهای فقر رشد کند یعنی جامعهای بسازیم که فقر در آن نباشد یعنی از ابتدا جامعه بسازیم که در آن فقر تولید نشود یا اگر فقر ایجاد شد راه حلهایی برای پر کردن شکاف دیده شود. مانند اخذ مالیات، کمکهای بلاعوض به طبقات و دهکهای خاص درآمدی، آموزش و بهداشت رایگان در اختیار این گروهها باشد تا ثروت تعدیل شود و از شکاف بکاهد. این یعنی ضرورت دارد که در نظام سهم برای تجدیدنظر صورت بگیرد.
* میثم موسایی/استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران