در روزها و هفتههای اخیر شاهد بودیم که بانک مرکزی برای فروکش التهاب بازار ارز و اثر گذاشتن بر قیمت و کاهش آن به زیر ۳۰ هزار تومان، تصمیمی گرفت مبنی بر اینکه روزانه ۵۰ میلیون دلار اسکناس وارد بازار کند و سقف خرید صرافیها را هم از ۳۰۰ هزار دلار به ۵۰۰ هزار دلار افزایش داد.
باوجود مداخله بانک مرکزی، کاهش قیمت رخ نداد. مهمترین دلیلی که این اقدام بانک مرکزی نتوانست در تنظیم بازار موفق عمل کند، این بود که این نهاد تزریق را در قالب اسکناس در بازار غیرمتشکل انجام داد و شاهد آن بودیم که استقبال زیادی نشد و خیلی کمتر از آن چیزی که بهنظر آمد خریدار وجود داشت که مهمترین دلیل آن این بود که معمولا ارزی که در بازار متشکل ارزی در اختیار صرافان قرار میگیرد، باید در همان سرفصلهایی که تعیین شده یعنی سرفصلهای بیستوسهگانه خرج شود و برای آن سرفصلها هم ارز اسکناس کارآیی ندارد و بیشتر حواله به کار میآید.
در همان سرفصلهای بیستوسهگانه بخشی بهنام ارز محل سایر وجود دارد. این سایر همان چیزی است که نفری ۲۲۰۰ دلار سالانه به هر کارت ملی داده میشود یا ارزهای مسافری، بیماری و دانشجویی که اگر صرافی قرار بود این پولها را بگیرد و خرید را انجام دهد، حداکثر ظرف ۷۲ ساعت باید این پول را با حاشیه سود آن بفروشد و اگر قبل از ۷۲ساعت نرخ کاهش یابد دیگر نمیتواند با نرخ بالایی که خریداری کرده سود بگیرد و بفروشد و باید با نرخ روزی که دارد فروش میکند آن را بفروشد.
بانک مرکزی سیاستی را دنبال کرده که دنبالهروی از قیمت بازار آزاد است. در حقیقت خودش را به نرخ بازار آزاد نزدیک کرده؛ پس سودی برای خریدار ندارد.
در نتیجه خریداری هم وجود ندارد. از طرفی باتوجه به شرایطی که در بازار آزاد اتفاق افتاده مانند شیوع بیماری کرونا که بر مسافرتها تاثیر گذاشته و تقاضایی برای سفر وجود ندارد و باتوجه به اینکه نرخ خیلی گران است، کسانی که میخواهند در این بازار سرمایهگذاری کنند به لحاظ منطقی و عقلانی برای آنها مطلوبیت ندارد.
درحالحاضرتقاضای واقعی هم در بازار وجود ندارد.
مثلا تراکنشها را به ۲۰۰ میلیون تومان در روز محدود کردند و بیشتر از آن باید اسناد مثبته وجود داشته باشد؛ پس این مسئله بهشدت سرکوب شده و در واقع تقاضای واقعی وجود ندارد.
مشکل اصلی در بحث حواله و نیما است که باعث بالا رفتن نرخ دلار شده، نه نرخ اسکناس و دلار نقد در صرافیها. بانک مرکزی ادعا میکند هر چه تقاضا در بازار وجود داشته باشد جواب میدهد، اما تقاضای واقعی وجود ندارد که بخواهند جواب بدهند.
چنانچه ۵۰ میلیون دلار هم به بازار تزریق شد و روز اول حتی یک میلیون دلار هم فروش نرفت؛ پس این باعث میشود ریشه مشکل را در حواله ببینیم و برای برطرف کردن آن راهحل بدهیم.
یک راهحل این است که اسکناس نقد را با ابزارهایی در بازار هرات، سلیمانیه یا ترکیه به دلار یا یورو تبدیل کنیم و آن را به سامانه نیما بیاوریم و به تقاضای واقعی واردات جواب بدهیم.
تقاضاهای زیادی در نیما در بخش واردات انباشته شده و نمیتوانیم بهدلایل مقرراتی و بخشنامهای که برای واردات کالاها در نظر گرفته شده به آن جواب بدهیم. به لحاظ سرفصلها و موانع و تخصیص ارز دچار مشکل هستیم.
در سامانه نیما دلیل اینکه تقاضا بیشتر از عرضه شده این است که در تامین ارز برای تزریق به این سامانه دچار مشکل هستیم؛ پس باید اسکناس را با روشهایی تبدیل به حواله کرده و مشکل آن را حل کنیم و اگر قیمت حواله و درهم کاهش پیدا کند بهطبع نرخ دلار کاهش مییابد.